1. در یکى از روزها ، صبحگاهان امام على (ع) فرمود : فاطمه جان آیا غذایى دارى تا از گرسنگى بیرون آیم ؟ پاسخ دادند : نه ، به خدایى که پدرم را به نبوت و شما را
به امامت برگزید سوگند ، دو روز است که در منزل غذاى کافى نداریم و در این مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجیح دادم .
امام (ع) با تأسف فرمودند : فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادى تا به دنبال تهیه غذا بروم ؟ حضرت زهرا (ع) فرمودند : اى اباالحسن ، من از پروردگار خود حیا مىکنم
که چیزى را که تو بر آن توان و قدرت ندارى ، درخواست نمایم .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 59)
2. کسى که عبادتهاى خالصانه خود را به سوى خدا فرستد ، پروردگار بزرگ بهترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد .
(بحار الانوار ، ج 70 ، ص 249)
3. پاداش خوشرویى در برابر مؤمن بهشت است ، و خوشرویى با دشمن ستیزه جو ، انسان را از عذاب آتش باز مىدارد .
(بحار الانوار ، ج 75 ، ص 401)
4. حضرت فاطمه سلام الله علیها به پدر گرامىشان عرض کردند : اى رسول خدا زنان قریش به منزل من وارد شدند و گفتند : پیامبر تو را همسر کسى قرار داد که
سرمایهاى ندارد . رسول اکرم صلى الله علیه و آله در جواب فرمودند : قسم به خدا دخترم ، در خیرخواهى تو کوتاهى نکردهام که تو را به اولین مسلمان و عالمترین و
بردبارترین اشخاص تزویج نمودهام .
دخترم ، همانا خداى عزوجل نگاهى به زمین افکند و از اهل آن دو نفر را برگزید ، که یکى از آن دو را پدرت و دیگرى را شوهرت قرار داد .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 133)
5. ما اهل بیت رسول خدا ، وسیله ارتباط خدا با مخلوقات و برگزیدگان خداییم ، ما جایگاه پاک خدا و دلیلهاى روشن او و وارثان پیامبران الهى مىباشیم .
(شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ، ج 16 ، ص 211)
6. خداوند اطاعت و پیروى از ما اهل بیت (ع) را سبب برقرارى نظم اجتماعى در امت اسلامى ، و امامت و رهبرى ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها
قرار داده است .
(احتجاج طبرسى ، ایران : انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
7 پیامبر (ص) و على (ع) دو پدر امت اسلام مىباشند ، که اگر مردم از آنان پیروى کنند ، کجىها و انحرافاتشان را اصلاح نموده و آنها را از عذاب جاویدان نجات
مىدهند ، و اگر همراه و یاورشان باشند نعمتهاى همیشگى خداوندى را ارزانیشان مىدارند .
(بحار الانوار ، ج 23 ، ص 259)
8. از حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) روایت شده که رسول خدا فرمودند : امام همچون کعبه است که باید به سویش روند ، نه آنکه ( منتظر باشند تا ) او به
سوى آنها بیاید .
(بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353)
9. همانا خوشبت حقیقى کسى است که على ( علیه السلام ) را دوست بدارد .
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
10. کسى که پس از خوردن غذا ، با دستى آلوده و چرب بخوابد ، هیچ کس جز خودش را سرزنش ننماید .
(کنز العمال ، ج 15 ، ص 242 ، ح 40759)
11. اما حقانیت من در مالکیت فدک ، همانا خداوند بزرگ آیه " آت ذاالقربى حقه " را وقتى در قرآن کریم بر رسول خدا نازل فرمود ، من و فرزندانم نزدیکترین مردم به پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) بودیم ، پس رسول خدا فدک را به من و فرزندانم هدیه فرمود .
(مستدرک الوسایل ، ج 7 ، ص 291)
12. براى مؤمن ، خرما هدیه خوبى است .
(کنز العمال ، ج 12 ، ص 339 ، ح 35305)
13. حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) فرمود : وقتى آیه 63 سوره نور نازل شد که :
" اى مسلمانان ، رسول خدا را آن گونه که همدیگر را مىخوانید ، صدا نکنید "
ترسیدم که رسول خدا را با لفظ " اى پدر " بخوانم ، من هم مانند دیگران پدر را با نام " یا رسول الله " صدا زدم . دو سه بار که پدر را با این نام خواندم ، رو به من کرده فرمودند : اى فاطمه ! این آیه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است ، فاطمه جان ، تو از منى و من از تو ، همانا این آیه براى ادب کردن آدمهاى خشن و درشت خوهاى قریش ، انسانهاى خودخواه و متکبر ، نازل شده است . دخترم تو با جمله " پدر جان " خطاب کن که مایه حیات قلب من است و خداوند را خوشنود مىکند .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 33)
14. مردى نابینا از حضرت فاطمه ( علیها السلام ) اذن خواست که داخل خانه شود .
فاطمه ( علیها السلام ) خود را از او مستور کرد . پیغمبر خدا ( صلى الله علیه و آله ) به فاطمه فرمود : به چه سبب خود را مستور کردى و حال این که این مرد نابینا تو را نمىبیند . حضرت زهرا ( علیها السلام ) پاسخ داد ، " اگر او مرا نمىبیند ، من او را مىنگرم ، و اگر چه او نمىبیند اما بوى زن را استشمام مىکند " . رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود : " شهادت مىدهم که تو پاره تن منى " .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 91)
15.خداى تعالى ایمان را براى پاکیزگى از شرک قرار داد ، و نماز را براى دورى از تکبر و خودخواهى .
(احتجاج طبرسى ، ایران : انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
16. خداى تعالى زکات را مایه پاکى جان و فزونى روزى ، و روزه را براى پابرجایى اخلاص قرار داد .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
17. خداى تعالى حج را موجب استحکام دیانت ، و عدالت را مایه وحدت و هماهنگى دلها قرار داد .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
18. خداوند جهاد را موجب عزت و هیبت اسلام ، و صبر را وسیله استحقاق و شایستگى پاداش حق تعالى قرار داد .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
19. خداوند امر به معروف را جهت اصلاح جامعه واجب فرمود .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258)
20. خداى تعالى نیکى به پدر و مادر را واجب فرمود تا از خشم او در امان بمانند ، و دستگیرى از خویشان را موجب افزایش عمر و سبب فزونى جمعیت و قدرت قرار داد .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 259)
21. خداى تعالى قصاص را وسیله حفظ جانها و وفاى به نذر را براى رسیدن به مغفرت و آمرزش قرار داد .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 259)
22. خداى تعالى مراعات کامل وزن و پیمانه را براى جلوگیرى از کم فروشى ، و نهى از شرابخوارى را براى پرهیز از پلیدى تشریع نموده است .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 259)
23. خداى تعالى پرهیز از افترا و دشنام را براى دور شدن از لعنت واجب فرمود و دزدى را منع کرد تا راه عفت پویند .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 259)
24. خداوند شرک را حرام فرمود تا به اخلاص طریق بندگى و یکتاپرستى جویند ، " پس چنانکه باید ، ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمان نمیرید " و آنچه فرموده است به جا آرید و خود را از آنچه نهى کرده باز دارید که " تنها دانایان از خدا مىترسند .
(احتجاج طبرسى ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 259 - آلعمران ، 101)
25. حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) در جواب سلمان که براى فقیرى تقاضاى کمک داشت فرمود :
" اى سلمان ! سوگند به خداوندى که حضرت محمد ( صلى الله علیه و آله ) را به پیامبرى برگزید ، سه روز است که غذا نخوردهایم و فرزندانم حسن و حسین ( علیهما السلام ) از شدت گرسنگى بىقرارى مىکردند و خسته و مانده به خواب رفتهاند . اما من نیکى و نیکوکارى را که درب منزل مرا کوبیده است ، رد نمىکنم " .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 72)
26. پروردگارا ! بزرگا ! به حق پیامبرانى که آنها را برگزیدى و به گریههاى حسن و حسین در فراق من ، از تو مىخواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایى .
(ذخائر العقبى ، ص 53 - کوکب الدرى ، ج 1 ، ص 196)
27. امام حسن مجتبى ( علیه السلام ) فرمود : مادرم فاطمه ( علیها السلام ) را دیدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و رکوع و سجود بود ، و شنیدم که براى مؤمنین دعا مىکرد و اسامى آنان را ذکر مىنمود و براى آنان بسیار دعا مىکرد ولى براى خودش دعا نکرد ، پس به او عرض کردم : مادر ، چرا همان طور که براى دیگران دعا کردى براى خودت دعا نکردى ، فرمودند : " پسرم ، اول همسایه و سپس خود و اهل خانه " .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81)
28. روزى حضرت فاطمه ( علیها السلام ) خطاب به حضرت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) فرمود :" على جان ! نزدیک بیا تا اطلاع دهم شما را از آنچه در گذشته اتفاق افتاد و آنچه در حال به وقوع پیوستن است و آنچه در آینده رخ خواهد داد تا روز قیامت هنگامه برپایى رستاخیز عمومى " .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 8)
29. حضرت زهرا ( علیها السلام ) در رابطه با دعاى روز جمعه از رسول گرامى اسلام نقل فرمودند که : در روز جمعه ساعتى است که هر خواسته خیر و نیکویى در آن ساعت به اجابت مىرسد . پرسیدم : یا رسول الله کدام ساعت است ؟ فرمودند : آنگاه که نصف خورشید در افق پنهان شود .
(کنز العمال ، ج 7 ، ص 766)
30. بهترین شما کسانى هستند که در برخورد با مردم نرمتر و مهربانترند و با همسرانشان مهربان و بخشندهاند .
(دلایل الامامه طبرى ، ص 7)
31. اگر روزه ، زبان و گوش و چشم و دست و پاى روزهدار را از ارتکاب اعمال ناپسند حفظ نکند ، روزه را مىخواهد چه کند ( و به چه دردش مىخورد ) .
(مستدرک الوسایل ، ج 7 ، ص 366)
32. وقتى امام حسن و امام حسین ( علیها السلام ) مریض شدند ، به حضرت على ( علیها السلام ) گفتند : چرابراى سلامتى دو فرزندت نذر نمىکنى ؟ ... پس حضرت فاطمه ( علیها السلام ) فرمود : " اگر فرزندانم شفا یابند ، سه روز براى خدا جهت شکرگزارى روزه خواهم گرفت " .
(بحار الانوار ، ج 35 ، ص 245)
33. آنچه براى زنان نیکوست این است که ( بدون ضرورت ) مردان نامحرم را نبینند ، و نامحرمان نیز آنها را ننگرند .
(بحار الانوار ، ج 37 ، ص 69)
34. اى رسول خدا ، سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود ، سوگند به خدایى که تو را مبعوث فرمود ، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است که روزها بر روى آن شترمان علف مىخورد و شبها بر روى آن مىخوابیم ، و بالش ما چرمى است که از لیف خرما پر شده است .
(بحار الانوار ، ج 8 ، ص 303)
35. آن لحظهاى که زن در خانه خود مىماند ، ( و به امور زندگى و تربیت فرزند مىپردازد ) به خدا نزدیکتر است .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 92)
36. به او گفته شد : اى دختر رسول خدا ، دستهایت زخم شده است ، خود را به زحمت مینداز ، در کنار شما خدمتکار منزلتان فضه ایستاده است ، کار منزل را به او واگذار ! حضرت زهرا ( علیها السلام ) پاسخ داد : " رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) به من سفارش فرمود که کارهاى خانه را با فضه تقسیم کنم ، یک روز او کار کند و روز دیگر من ، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است " .
(الخرائج و الجرائح لقطبالدین راوندى ، ص 530)
37. حضرت على و فاطمه ( علیهما السلام ) در تقسیم وظایف زندگى زناشویى از رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) راهنمایى خواستند . فرمودند : کارهاى داخل منزل را فاطمه ( علیها السلام ) و کارهاى بیرون منزل را على ( علیه السلام ) انجام دهد . پس حضرت زهرا ( علیها السلام ) با خوشحالى فرمود : " جز خدا کسى نمىداند که از
این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم ، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است بازداشت " .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81)
میدانی این حرف ، حرف کیست؟
آری درست حدس زدی، این حرف ، حرف من و توست،من و تویی که هر روز
ده ها بار این جمله را با هم بلند فریاد می زنیم.
من و تویی که معتقدیم خون شهدا بی ارزش است،
من و تویی که آن ها را مرده فرض میکنیم،
من و تویی که آرمان هایشان را عقب افتادگی تلقی میکنیم،
و من وتویی که...
تعجب کرده ای؟
تعجب نکن .
مگر غیر از این است؟
کدامتان ادعایی بر خلاف این دارید؟
کدامتان از مفهوم این حرف خود را دور میدانید؟
اگر باز هم میگویی نه،پس خوب گوش کن:
صبحت را با یاد چه کسی آغاز کردی؟بایاد خدا؟؟!؟!؟
گفتی ساعت چند نماز صبحت را خواندی؟نکنه گفتی باز هم قضا شد؟
وای برما، مگر فراموش کرده ایم حکایت آن شخصی که نزد
امام زمان (عج) رفت ولی با بی توجهی ایشان رو به رو شد،
شخص ناراحت شد و علت را جویا شد،مگر غیر از این بود که امام(عج)
سه بار پشت سر هم فرمودند:
از رحمت خدا به دور است،از رحمت خدا به دور است،از رحمت خدا به دور است
کسی که نماز مغربش را آنقدر به تاخیر افکند که ستاره ها در آسمان
پدیدار شوند و از رحمت خدا به دور است،از رحمت خدا به دور است،
از رحمت خدا به دور است، کسی که نماز صبحش را آنقدر به تاخیر اندازد که
ستاره ها از آسمان محو شوند؟پس چرا فراموش کرده ایم؟چرا ندای حق را نمی شنویم؟
کمی بیا جلوتر،امروز برای بیرون رفتنت چه کردی؟
بگذار از قبل از بیرون رفتنت سوال کنم،امروز کدام مانتو یا کدام لباست را پوشیدی؟
باز هم بیا جلوتر،می خواهم از زمانی که سوار بر ماشینت شدی برایم بگویی،
در راه کدام آهنگ را گوش دادی؟ آیا این ها مورد رضایت امام زمان(عج)بود؟
باز هم بیا جلوتر، چند بار به نامحرم چشم دوختی و
چند بار سعی در متوجه کردن دیگران داشتی؟
چرا ناراحت شدی؟ میگویی نگویم؟ چشم نمیگویم،پس تو بگو،
در سکوت و در تنهایی،در خلوت شب،با خدای خودت،بگو،نترس،
برای خدا نمیگویی، برای خودت بگو،
بگو که دیگر واجباتم برایم بی اهمیت شده است،
بگو که از محرمات لذت می برم و غافلم از حال مولایم امام زمان(عج)،
بگو که خون شهدا و عقایدشان برایم بی ارزش شده است نه در گفتارم،بلکه در عملم،
بگو که پا بر روی خون سید الشهدا گذاشته ام و دل زینب کبری(س) را خون کرده ام،
بگو آنقدر غرق دنیا گشته ام که یادم رفته است،شهدا زنده اند و شاهد بر اعمالم،
بگو آنقدر غافلم که فرزند بی بی حضرت فاطمه زهرا(س) را هم از یاد برده ام.
حال تو چه میگویی؟باز هم مخالفت میکنی؟اگر هنوز هم قبول نکرده ای،
از دیگران بپرس تا برایت بگویند،از دیگران بپرس تا برایت از جسم های بی سر بگویند،
تا برایت از بدن های تکه تکه بگویند،تا برایت از لب های تشنه بگویند،
تا برایت از خمپاره و گلوله و خون بگویند،تا برایت از جنون بگویند،
تا برایت از استخوان های بی نشان بگویند،تا برایت از پلاک های زیر خاک بگویند،
تا برایت از نیم پلاک ها بگویند،تا برایت از اسارت ها بگویند،
تا برایت از ندیدن فرزندانشان بگویند،تا برایت از ایثار ها بگویند،
تابرایت از عشق بگویند،تا برایت از دریای خون بگویند،
تا برایت از مشک های پر از اشک بگویند،تا برایت از بچه های بی پدر بگویند،
بپرس تا برایت ار نامردی روزگار سخن بگویند.
آیا هنوز هم می خواهی بشنوی؟ آیا تحمل شنیدن داری؟
آیا تحمل تصوّر جسم های در خار فرو رفته را داری؟ می پرسی چرا در خار فرورفته؟
مگر فراموش کرده ای حکایت آن دلاور مردانی که بی درنگ
بر روی خار ها دراز میکشیدند تا دیگران از روی آنها عبور کنند و به پیروزی برسند.
می دانی این ها برای چه بود؟ برای که بود؟
نگو که برای پس گرفتن خاکشان بود،نگو که برای دفاع از میهنشان بود،
بلکه فریاد بزن برای انتقام گرفتن صورت سیلی خورده بانوی دو عالم بود.
نکند باز هم می خواهی بشنوی؟؟!؟ اما دیگر من نمی توانم بگویم!!،
پس اینبار تو بگو ، تو فکر کن:
اول یادی از دست های بریده علم دار کربلا بکن،
بعد یادی از جسم بی سر امام حسین(ع) و
بعد هم یادی از دختر کوچکشان حضرت رقه(س) ،
نمی گویم که یادی از عبدالله ابن حسن(ع) که خود را سپر امام حسین(ع)کرد بکنی،
زیرا میدانم که شرمنده خواهی شد.
حال نگاهی به خود بیانداز،ببین آیا باز هم میتوانی بگویی*العجل یا مولای*
در حالی که تو باعث میشوی هر جمعه چشم های مولایت بگریند
و دهان مبارکشان ناله استغفار سر دهند.
حرف برای گفتن بسیار است ، اما افسوس که کسی نمیشنود،
افسوس که همه خفته اند.
پس با تو میگویم یا مولای ، که به فریادمان رسی.
یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)
الغوث،الغوث،الغوث
ادرکنی، ادرکنی،ادرکنی
الساعه،الساعه،الساعه
العجل،العجل،العجل
انعکاس اراده ملت
جایگاه مجلس، جایگاهى است بسیار عالى؛ انعکاس نظرات و ارادهى ملت در قوانین و مقررات کشور و رگههاى اجرایى کشور است؛ این چیز کمى نیست.
بیانات در دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت کشور و استانداران 1370/09/27
بنام خدا
کاش میشد قلبها پنجاه و هفتی بار دیگر
فارغ از رنگ و ریا و خود پرستی بار دیگر
کاش میشد چشم پوشیدن ز لغزشهای یاران
همچو یزدان کرد ستّارالعیوبی بار دیگر
در طریق کسب آرا خویش را مطرح نمودن
فارغ ازتهمت زدن ، بیهوده گویی ، بار دیگر
کاش میشد دست در دست حبیبان با صلابت
آیه ی وحدت سرودن دسته جمعی بار دیگر
میشود آری، اگر روزی به دور از صف کشی ها
دست آویزیم بر حبل الهی بار دیگر
امام حسن عسکری علیه السلام در کلیه صفات و ویژگی های مثبت شخصیتی زبانزد عام وخاص بود. در این میان شجاعت و صلابت روحی، قوت قلب، و جرأت و شهامت، از ویژگی های شخصیتی ایشان به شمار می آید. آن بزرگوار به همه انسان ها عشق می ورزید و همواره با آنان به نیکی و احسان رفتار می کرد. بدین جهات بود که نگاهش تا اعماق جان نفوذ می کرد و چون پناهی مطمئن برای بی پناهان و امید ناامیدان بود. امام حسن عسگری علیه السلام در سختی ها یاور شیعیان بود و در عبور از گذرگاه های سخت و پرپیچ وخم، هم چون چراغی روشنگر راه.