ا فاطمه : اِنَّ اللّه یغضب لِغَضَبِکِ و یَرْضی لِرِضاکِ
ای فاطمه : خداوند با خشنودی تو خشنود است و با خشم تو خشمگین
در مسجد جمعیت موج میزد و هر لحظه تراکم بیشتر می شد. امتداد جمعیت از نزدیکی محراب ، شروع شده بود و تا خارج مسجد ادامه داشت. در پیشاپیش مردم ، در نزدیکی منبر و محراب ، ریش سفیدان ، سر در هم کرده و آهسته گفتگو میکردند.
برخی نگران و مضطرب ، چشم به در دوخته بودند و گروهی دیگر ، غرق در گرداب حیرت ، لحظات را به التهاب می گذراندند.
چندی نگذشته بود که ناگهان جمعیت ، شکافته شد و شاهراهی از آستانه در تا برابر محراب ، پدید آمد.
اربعین حسینی، تکرار یاد و خاطره حماسه سازان کربلاست
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش!
و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند.
به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم،
یا حسین!
ذبیحالله بخشیزاده
ذبیحالله بخشیزاده معروف به حاج بخشی سال 1312 در یکی از توابع اراک متولد شد. در سن 7 سالگی پدرش توسط نیروهای متفقین، کشته میشود و او از آن پس مسئولیت خانواده را به عهده میگیرد.
وی از دوران کودکی زندگی پرماجرایی داشت. پیوستن به آیتالله کاشانی و گروه نواب صفوی در کودتای آمریکایی 28 مرداد و مبارزه با رژیم طاغوت از روزهای انقلابی وی به شمار میرود.
حاجی بخشی از سن 47 سالگی به جبهه اعزام شده و تا پایان جنگ تحمیلی در جبههها بود؛ حضورش در هشت سال دفاع مقدس، قربانی شدن فرزندانش در راه اسلام و علمداری وی در تمام صحنههای دفاع ولایت، روایتی است از پرباری زندگی این پیرجبههها.
ولادت: 3/10/1340 –گندمزار
عملیات: تک دشمن
شهادت: 12/6/1365 – العمیه
نحوی شهادت: اصابت ترکش
محل دفن: گندمزار
زندگینامه:
اسدالله بهادری درسال 1340 هجری شمسی در روستای گندمزار از توابع شهرستان جم ، پدرش مرحوم علی بهادری و مادرش مدینه یگانه می باشد.
پس از گذراندن دوران طفولیت قدم به مکتبخانه گذاشت و درس قران را فرا گرفت.در سن 6 سالگی وارد مدرسه شد و دوره ابتدایی را در دبستان سروش اکبرآباد گذراند.سپس در مدرسه راهنمایی آریا واقع در شهر کنگان ثبت نام و سال اول و دوم راهنمایی را با موفقیت سپری نمود. سال سوم راهنمایی و اول دبیرستان در شبانکاره برازجان و برای ادامه تحصیل مجدداً به کنگان بازگشت و دوران متوسطه را در دبیرستان طالقانی به پایان رسانید. در سن 24 سالگی به تاریخ 12/11/64 با دوشیزه مریم نوری فرزند حاج اسماعیل ساکن شهر کنگان ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند دختر به نام راحله می باشد. ایشان با عشق و علاقهای که به اسلام، قرآن ، امام و انقلاب داشت به عضویت بسیج درآمد تا در کنار خیل عظیم لشکریان مخلص الهی به تلاش و فعالیت و خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی مشغول شود. ایشان با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی با تأسی از مکتب سرخ حسینی و پیروی از رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(رض) آماده رزم و مقابله با کفار و اجانب شد.
او در سال 19/10/1360 برای اولین بار به سمت جبهههای خونین نور علیه ظلمت شتافت.این مجاهد نستوه در در تاریخ 12/6/65 عاشقانه ندای حق را لبیک گفت و به شهات رسید. پس از سالهای گمنامی، پیکر پاک این شهید بزرگوار در سال 1377 با شکوه هر چه تمامتر بر دوش امت حزب اله و همیشه در صحنه تشییع و در گندمزار به خاک سپرده شد تا همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان و جهاد گران فی سبیل الله باشد.