بنام خدا
کاش میشد قلبها پنجاه و هفتی بار دیگر
فارغ از رنگ و ریا و خود پرستی بار دیگر
کاش میشد چشم پوشیدن ز لغزشهای یاران
همچو یزدان کرد ستّارالعیوبی بار دیگر
در طریق کسب آرا خویش را مطرح نمودن
فارغ ازتهمت زدن ، بیهوده گویی ، بار دیگر
کاش میشد دست در دست حبیبان با صلابت
آیه ی وحدت سرودن دسته جمعی بار دیگر
میشود آری، اگر روزی به دور از صف کشی ها
دست آویزیم بر حبل الهی بار دیگر
امام حسن عسکری علیه السلام در کلیه صفات و ویژگی های مثبت شخصیتی زبانزد عام وخاص بود. در این میان شجاعت و صلابت روحی، قوت قلب، و جرأت و شهامت، از ویژگی های شخصیتی ایشان به شمار می آید. آن بزرگوار به همه انسان ها عشق می ورزید و همواره با آنان به نیکی و احسان رفتار می کرد. بدین جهات بود که نگاهش تا اعماق جان نفوذ می کرد و چون پناهی مطمئن برای بی پناهان و امید ناامیدان بود. امام حسن عسگری علیه السلام در سختی ها یاور شیعیان بود و در عبور از گذرگاه های سخت و پرپیچ وخم، هم چون چراغی روشنگر راه.
به مناسبت شهادت امام رضا (ع) به عشق حرم امام رضا ع
همه ذرات وجودم به فدای حرمت
بوی عشق است شها عطر هوای حرمت
گِلِ من خورده به داغت، شده دل یا مولا
صد چو این دل شده ای یار گدای حرمت
عیسی از روح تو شد روح خدا یا مولا
صد چو عیسی شده مبعوث ز پای حرمت
دلم از روز ازل مست می و جام رضاست
به دلم کرده کرامات ، خدای حرمت
به حرم آمدم و با دل خود دیدم که
مرده ای زنده شده زیر لوای حرمت
صحن آزادی و جمهوری و جنت هایت
من در این شعر بگویم ز کجای حرمت؟
خوانده ام ادعیه در صحن گوهر شاد حرم
مست و مدهوش شدم من ز دعای حرمت
چه صفا داد مرا پنجره فولاد حرم
عاقبت من چه بگویم ز صفای حرمت
سروده: جعفر ابوالفتحی
التماس دعا
کتاب: زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام، ص. 192
مؤلف: سید هاشم رسولى محلاتى
عموم راویان حدیث و مورخین نوشتهاند شبى که امیر المؤمنین(ع)به شهادت رسید و حسنین(ع)جنازه پدر را دفن کردند، فرداى آن شب امام مجتبى(ع)به مسجد رفت و براى مردم سخنرانى کرد، و طبق روایت امالى صدوق سخنرانى آن حضرت این گونه بود که پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
«ایها الناس فى هذه اللیلة نزل القرآن، و فى هذه اللیلة، رفع عیسى بن مریم، و فى هذه اللیلة قتل یوشع بن نون، و فى هذه اللیلة مات ابى امیر المؤمنین(ع)، و الله لا یسبق ابى احد کان قبله من الاوصیاء الى الجنة، و لا من یکون بعده، و ان کان رسول الله(ص) لیبعثه فى السریة فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و ما ترک صفراء و لا بیضاء الا سبعماة درهم فضلت من عطائه کان یجمعها لیشترى بها خادما لاهله» (1)
(اى مردم در این شب قرآن نازل شد، و در این شب عیسى بن مریم را به آسمان بردند، و در این شب یوشع بن نون کشته شد، و در این شب پدرم امیر المؤمنین(ع)از این جهان رحلت کرد، به خدا سوگند هیچ یک از اوصیا بر پدرم در رفتن به بهشت پیشى نجسته، و نه هر کس که پس از اوست، و این گونه بود که رسول خدا(ص)او را در هر ماموریت جنگى که مىفرستاد جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او مىجنگیدند و هیچ درهم و دینارى پس از خود به جاى نگذارد جز هفتصد درهم که از جیره بیت المال او زیاد و اضافه آمده بود و آن را جمع کرده بود تا خادمى براى خانواده خود خریدارى کند.)